بسکتبال با بچه های
روز یکشبنه با بچه ها(شهرام - مهران - رامبد - علی - ادی و...)قرار بسکتبال داشتیم ساعت 10:00 صبح خوب ازخواب بیدار شدم دیدم چه بارونی داره میاد خوشحال شدم چون بهتر از سرما زیاد است البته روز قبل یعنی شبه هوا خیلی عالی بود چون 7 درجه بالای صفر با بهار هم یک پیاده روی حسابی کردیم راستش شیر آب خراب شده بود یعنی وقتی می بندیمش باز هم آب میامد ازش خلاصه ماهم که خیلی دست به آچار هستیم سریع بازش کردم بعد با بهار به طرف یک مالی که حدید 30 دقیقه را ه بود حرکت کردیم در آخر شیر آب را درست کرم یادم رفت بگم البته چون دیدم ارزون ترین شیره آن 30$ است به همین خاطر تصمیم گرفتم هر جوری شده درستش کنم خوب از بسکتبال دور شدیم آره در خیابان حدود 25 دقیقه در زیر باران قدم زدم تا به مدرسه رسیدم چون ما در یک مدرسه بازی میکنیم که دو تا سالن بزرگ بسکتبال داره روزبه هم قبلاانجا مدرسه میرفته میگن جیم کری وکیانوریز هم در همین مدرسه درس خواندن حالا ما میریم آنجا بسکتبال خلاصه خوبه یک حرکتی می کنیم این دومین جلسه تمرین من بود یک روز هم چهار شنیه ساعت 8:00 شب میریم که خوب شلوغ تر است نه این که یکشنبه روز تعطیل است خیلیها سخت از خواب بیدار می شن ما که نه ما ورزشکار هستیم . روز اول که رفته بودم انقدر بدنم درد می کرد که نگو ولی امروز بهتر بودم بعد از بازی رفتیم به رستوران گل سرخ یک چای خودیم بعد در باره پول جای که باری می کنیم صحبت کردیم البته چه صحبتی همش خاطره تعریف کردن در آخر باید مبلغ 155 $ باید می دادیم که من چون از اول نبودم قرار شد فقط 75 $ بدم .خیلی حرف زیاد بود که بعدا براتون میگم ساعت 1:00 برای نهار به خانه آمدم 2 ساعتی درس خواندم بعد هم یک ماهی حسابی زدیم جای همه خالی در حال حاضر هم هوا مه است چشم چشم را نمیبینه عکس هم نشود بگیرم بعدا براتون می گیرم (از تیم ملیپوشان آبجو)نه