برای پدرمون دعا کنید
متاسفانه روز دوشنبه 13 فبرییه شب متوجه شدم که پدر را قرار است عملش کنند در واقع وقتی متوجه شدم که بابا در بیمارستان بود خیلی یک دفعه بهم ریختم چون به بچه ها گفته بودم اگر هر چیزی چه خوب وچه بد اتفاق افتاد به من بگید تا فردا صبح که با سارا صحبت کردم خیالم راحت نشده بود ولی بعد راحت تر شدم . بعضی ار چیزها در زندگی آدم اتفاق می افته که ارزشش را نداره سلامتیش راآدم در خطر بندازه ولی پدر ومادر ایرانی تنها چیزی که فکر نمی کنند سلامتی خودشون است وتا جایکه می توانند بچه های خودشون را به دندون می کشن نمی دانم چه بگم ولی این عشق که پدر ومادرمان ( وهمچنین دیگر پدر ومادران ایرانی البته نه همه ) دردل ما گزاشته اند بجوری خودشون را به ما وابسته کردن هر مشکلی که پیش می یاد فکر می کنم قسمتی از وجودم داره تحت فشار قرار می گیره مثل این که قسمتی ار بدن یا روح خودم است خلاصه امید وارم که هر چه زودتر حالشون خوب بشه وقول بده وقول بده واقعا موازبه خودش باشه اگر ما را دوست داره (من - لارا - بهمن - سارا - رضا - علی- و از همه مهمتر مامان ) خیلی دوست دارم که این مطلب را روی سایت بزارم تا همه بدونند که ما بچه ها چقدر شما را دوست دارم لطفا موازب خودتون با شید
1 Comments:
ممد عزیز ما هم از بهبودی پدر جون
خوشحالیم آرزو میکنیم هر چه زودتردوران نقاهت بسر آیدو سلامت ی همراهشان به همه خانواده سلام برسانید . بدور از نگرانی ودلواپسی ایام خوشی برایتان ارزومندم فریما مریم ممد علی مهربان... راستی هنوز پروفایلت اصلاح نشدهword verification بایستی
No باشه
Post a Comment
<< Home