Under the Azure Dome زیرگنبدکبود
صبح بعد از این که از تمرین آمدم بهاره گفت لی لا واحمد داران میرن فستیوال نوروزی خلاصه ما هم جنگی آماده شدیم (البته قبلا هم قرار بود که باهم بریم ولی من دو دل بودم )خلاصه ساعت 1:30 بچه ها به دنبال ما آمدن وبه مرکز شهر کنار دریاچه رفتیم که حدود چهل و پنج دقیقه راه بود . من مرکز شهر تورنتو را خیلی دوست دارم چون احساس میکنم زندگی بیشتر جریان دارد و در راه مشغول فیلم برداری وعکاسی بودم .1 ساعتی را در آنجا بودم چند نمایش و1 نمایشگاه داشت که خوب خیلی شلوغ بود و ایرانی ها متاسفانه به نظر من خیلی خوب جمع وجورش نکرده بودنند چون برای دیدن نمایشها (که شامل رقص و موزیک محلی بود )2 ساعت باید در صف می ایستادند که ما هم در اول می خواستم این کار را بکنیم ولی بعد به قول خودمون بی خیال شدیم .از آنجا برای خوردن یک کافی به یک کافه شاپ رفتیم جای همه بروبچه ها خالی خیلی باحال بود مثل این کافه شاف های فرانسفوی یا به قولی خیلی دنج که حالا عکساش را می گذارم ببینید. بعد ساعت 7 هم به خانه ما آمدیم وبا احمد شوهر لی لا با عکسهای که گرفتیم وررفتیم -حال کردیم http://www.azuredome.ca/uredome.ca/
0 Comments:
Post a Comment
<< Home