ماهی گیری
خوب این هم یک روز دیگه ولی این بار ساعت 5 صبح قرار ماهی گیری گزاشته بودیم ساسان وپدرشان هم آمده بودند(فامیل سعید) خلاصه بعد از یک ساعت نیم رانندهگی به محل مناسب رسیدیم در ضمن علی دوست محمد رضا هم با ما بود .این با آب وهوا با ما یاری نکر یعنی ابری بود ودر آخر کار هم باران گرفت وحسابی خیس شدیم اما نتیجه ماهیگیری فقط 10 تا 12 تا ماهی ریز بود البته نه خیلی هم ریز ولی خوب ... بعد از خوردن نهار یعنی ساندویچ ساعت 2 به خانه برگشتیم البته دست خالی .
1 Comments:
سارا جوب خواهر خوبم مرسی از این که به این سایت من نظرت را دادی و مثل همیشه به فکر من هستی راستش از نوشیدن چی بگم که دیگه آن حال وهوای همیشگی را ندارم یا شاید هم دوست دارم با شما باشم بعد هم یک آست اسمرینم با هم بخوریم ولی گاهی دوستان به ماسری میزنند چرا یک چیزایی هم می نوشیم باز هم ممنون از توجه همیشگی تو می بوسمت ودلم برای همتون خیلی تنگ شوده
Post a Comment
<< Home